-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42604 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:17

نبرد حنين چگونه اتفاق اتفاد؟
سرزمين مكه وحومه آن به وسيله ارتش اسلام فتح گرديد و بساط بتپرستي برچيده شد، ولي هنوز، سرزمين «طائف» وحومه آن كه محلٌ سكونت قبائل «هوازن» و «ثقيف» بود، براي بتپرستان دژ تسخيرناپذيري به شمار ميرفت، از اين جهت پيامبر(ص) تصميم گرفت كه هرچه زودتر به «طائف» دست يابد و براي فتح آن ناچار بود از گذرگاه عميق و طولاني كه ميان دو كوه قرار داشت و به سرزمين «حنين» منتهي ميشد، عبور كند.
قبائل «هوازن» و «ثقيف» از فتح مكه آگاه بودند و احتمال ميدادند كه پيامبر به فتح آنجا اكتفا نكرده و با نيروي آماده خود به سمت آنان نيز حركت نمايد. از اين جهت تمام تيرههاي دو قبيله، دست وحدت به هم دادند و جوان مصٌمم و با ارادهاي را به نام «مالك بن عوف» به فرماندهي برگزيدند. شوراي نظامي دشمن تصويب كرد كه پيش از آنكه سپاه اسلام به سراغ آنها بيايد آنها به استقبال سپاه بروند. براي احياء روح حماسي و پايداري در مردان، زنان و احشام را همراه خود آوردند و در پشت سر قرار دادند تا انديشه فرار در مغز كسي خطور نكند، حتي به اين نيز اكتفا نكردند، جاسوساني به سوي «مكه» فرستادند تا از پايه آمادگي رزمي دشمن اطلاعاتي به دست آورند.
فرمانده تصميم گرفت كه كمي افراد و ضعف قدرت رزمي خود را از طريق اعمال نيرنگ نظامي و به كار بستن اصل «غافلگيري» جبران نمايد، از اين جهت نيروي نظامي خود را در انتهاي درٌهاي كه به سرزمين «حنين» منتهي ميشد، فرود آورد و همه را در نقاط مرتفع درٌه، پشت صخرهها و سنگها و شكاف كوهها، مخفي ساخت تا به هنگام ورود ارتش اسلام به گذرگاه، همگي از كمينگاههاي خود بيرون آيند، و واحدهاي اسلام را زير رگبار تير و سنگ گيرند، سپس گروهي مخصوص از مخفيگاههاي خود بيرون آيند و در پناه تيراندازان، سپاه اسلام را از دم تيغ بگذرانند.
ارتش اسلام در حالي كه دو برابر نيروي دشمن بود، صبحگاهان به فرماندهي «خالد» وارد درٌه گرديد و پيامبر اسلام از پشت سر حركت ميكرد، وقتي قسمت اعظم سپاه اسلام وارد گذرگاه عميق و تنگ شد، دشمن با خروج از كمينگاهها، برنامه خود را پياده كرد، حمله غافلگيرانه آنچنان بينظمي و وحشت در سپاه اسلام پديد آورد كه منافقان سپاه گفتند، سحر باطل شد.
فرار و گريز مسلمانان، كه علٌت آن، وحشت و حكومت هرج و مرج بر سپاه بود، پيامبر(ص) را سخت متأثر كرد. او احساس كرد كه اگر لحظهاي تأخير كند محور تاريخ دگرگون شده و جامعه بشري مسير خود را عوض ميكند و سپاه شرك سپاه توحيد را درهم ميكوبد از اين لحاظ، روي مركب خود با صداي بلند گفت: «يا أنصارَ اللهِ وَ أَنْصارَ رَسُوله أَنَا عَبْدُاللهِ وَ رَسُولُهُ».
[اي ياران خدا و ياران پيامبر، من بنده خدا و پيامبر وي هستم.]
اين جمله را گفت و سپس استر خود را به سوي ميدان نبرد كه سربازان «مالك» آنجا را جولانگاه خود قرار داده و مشغول كشتار بودند، حركت داد و گروه فداكاري همچون اميرمؤمنان(ع) و عباس و فضل بن عباس و اُسامه و ابوسفيان بن الحارث، كه از آغاز نبرد لحظهاي از پيامبر(ص) غفلت نورزيده و نگهبان جان او بودند، همراه او حركت كردند، پيامبر(ص) به عموي خود عباس كه صداي بلند و رسايي داشت دستور داد، كه مسلمانان را چنين صدا بزند: اي گروه انصار كه پيامبر را ياري كرديد واي كساني كه در زير درخت «رضوان» با پيامبر بيعت كرديد كجا ميرويد؟ وقتي نداي عباس به گوش آنها رسيد، حميت و غيرت ديني آنها را تحريك كرد فوراً همگي گفتند: لبيك و دليرانه به سوي پيامبر بازگشتند.
نداي عباس ـ كه از سلامت پيامبر نويد ميداد ـ موجب شد كه دستههاي فراري با ندامت و پشيماني عجيبي به سوي پيامبر بازگردند، وصفوف خود را در برابر دشمن منظم و فشردهتر سازند. مسلمانان به دستور پيامبر و براي پاك كردن لكه ننگ فرار، به حمله عمومي دست زده و در اندك زماني دشمن را به عقبنشيني و فرار مجبور ساختند. پيامبر(ص)، براي تشجيع مسلمانان ميفرمود: من پيامبر خدا هستم و هرگز دروغ نميگويم و خدا وعده پيروزي به من داده است.
اين تدبير نظامي باعث شد كه جوانان «هوازن» و «ثقيف» و مردان جنگجوي آنان، زنان و احشام خود را ترك گفته و با دادن تعدادي كشته و گروهي اسير به منطقه «اوطاس» و «نخله» و دژهاي «طائف» فرار نمايند.
قرآن در مورد نبرد «حنين» چنين ميفرمايد:
«لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كثرتكم فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرضُ بِما رَحُبَتْ ثُمٌَ وَ لٌَيْتُمْ مُدْبِرينَ» توبه/25
[خدا شماها را در مواردي كمك كرد و در روز «حنين» آنگاه كه فزوني افراد شما را به شگفت آورد (تصوٌر كرديد كه فزوني نيرو تنها كليد پيروزي است) ولي سودي نبخشيد و زمين با آن گشترش بر شما تنگ شد و پشت به دشمن كرديد و فرار نموديد.]
«ابن سعد» در طبقات مينويسد: ابي بكر، به فزوني سپاه اسلام مباهات كرد و گفت ما چند برابر دشمن هستيم، هرگز شكست نخواهيم خورد، در حالي كه فزوني نيروها، جزئي از عامل پيروزي است، بايد در كنار آن ايمان به هدف و تجسس و كسب اطلاعات، اعمال شيوههاي رزمي، كوچك نشمردن دشمن ـ هرچه هم زبون باشد ـ نير وجود داشته باشد در حالي كه در جنگ حنين از اين عوامل، كمتر بهره گرفته شده بود.
«ثُمٌَ أَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوها وَ عَذٌَبَ الٌَذينَ كَفَروُا وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرينَ». توبه/26.
[سپس خدا آرامش خود را بر پيامبر خود و مؤمنان فرود آورد، و آنان را با سپاهي كه نديدند، كمك كرد و افراد كافر را عذاب نمود، اين است سزاي كافران.]
«ثُمٌَ يَتُوبُ اللهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلي مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ غَفُور رَحِيم». توبه/26.
[سپس خدا پس از آن به هر كسي كه بخواهد به رحمت باز ميگردد خدا بخشنده و رحيم است.]
مقصود از سپاهي كه نديدند، فرشتگاني است كه مسلمانان را ياري كردند و آيه اخير حاكي از آن است كه افرادي كه به مسلمانان پشت كردند و به تعبير آيه نخست «وَلٌَيْتُمْ مُدْبِرينَ» مرتكب گناه شدند و خدا آن كس را كه بخواهد ميبخشد.

منشور جاويد ج 7
آية الله جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.